شورش در فرانسه مهد باصطلاح دمکراسی


شورش در مهد دمکراسی مسخره فرانسه  و

رفتار دمکراتیک  رژیم دمکراتیک فرانسه با شهروندان فقیر

دولت دمکراتیک فرانسه این روزها درگیر سرکوب دمکراتیک و انسانی و حقوق بشری مردمی فقیر و خسته و درمانده است. مردمی که از زور بیکاری و درماندگی وقت خود را به بطالت و حتی هرگونه کاری که در عرف آن کشور خلاف نامیده میشود میگذرانند و همیشه از جانب آنها بعنوان مردمی انگل ( وزیر کشوردرهمین آشوب ها بهترازاین جمله در باره آنها نگفت و همین سخنان خشم آنان را فزونی بخشید) و… خوانده میشدند. در حالیکه مسئول تمامی رفتا رهای این انگلها ( بقول رهبران دمکرات و انسان فرانسه در خصوص شهروندانشان) خود آنها هستند. اگر آنها انگل هستند و سربار و…  جامعه  و تمامی آنچه که هستند همه اش بر عهده صاحبان کشور( سرمایه داران بسیار کلان) است. هرچه آنها را القاب بدتری بدهند در واقع بخود این قشر اندک که تمامی قدرت کشور را در دست دارد برمیگردد.

هیچکدام از وسایل ارتباطات جمعی جهان نمیتوانند کتمان کنند که سرمنشا این آشوبها فاصله وحشتناک طبقاتی ازطرفی ورفتارغیر انسانی این رژیم مدعی حقوق بشر با این انسانهای بینوا و سرکوفته میباشد.

فرانسه که  برای سایر مردم جهان ادعای دمکراسی و حقوق بشر دارد و ادا واطوارهای مسخره و دلقکی در میآورد با بروز کوچکترین ابراز نارضایتی مردم بدترین رفتارهای غیر انسانی را از خود بروز داد. حال تصورش را بکنید اگر کشورهای دیگری قدرت آنرا داشتند تا در این آشوبها دخالت کرده و کار را به مسائل سختتر میکشیدند آنگاه چهره واقعی این دمکراسی های واقعی چگونه میبود. توجه کنید هرچند این ترم ( دمکراسی) کاملا مسخره میباشد ولی دقیقا بخاطر همین مسخرگی اش لایق این رژیم هاست که چهره واقعی اشان در موقع بحران مشخص میگردد.

در زمان آرامش و بودن ثروت همه چیز خوب است،  واقعیتها را باید در زمان سختی و تنگی دید. درست حکایت قمار بازی استکه تا آنگاه که در حال برد است میخندد و شوخ و خوش برخورد است و بدیگران نیز اندکی میدهد ولی از زمانیکه ورق برگشت با همه بداخلاقی میکند و چهره دیگری  یا اصلی اش را نشان میدهد و بخشش هایش را طلب میکند.

اما باید به نکته ای هم که در بالا اشاره شد دقت بیشتری کرد.  اروپا و آمریکا در تمامی کشورهای جهان خصوصا منطقه نفت خیز و استرتژیک خاورمیانه بسیار دخالت کرده و باعث جنگها شده اند. آنها در بهترین حالت باعث نگرانی ها و بی ثباتی ها در کشورها شده اند. آنها اپوزیسیون دروغین درست کرده و در مسیر تکامل آرام و طبیعی این کشورها دخالت بی حد وحصرمیکنند. آنها با وقاحت تمام حتی جنگها ی داخلی براه میاندازند و همزمان برای آنها دل میسوزانند. همانند کاری که فرانسه در همین دهه گذشته در رواندا کرد. کجا بودند در آن موقع آنهمه سازمانهای  پرسر و صدای بین المللی.

احمق آنهائی که اشکهای این تمساح ها را واقعی بپندارند واحمق ترآنها که دست بدامن شان میشوند.  

اگر این کشورها نیز اندکی قدرت داشتند و یا با همین قدرت اندک میخواستند در امور داخلی امثال فرانسه دخالت کنند؛ آنگاه دیده میشد که اولا چقدر این کشورهای دمکراتیک، بی ثبات و بی پشتوانه مردمی هستند؛ دیگر اینکه دیده میشد که این کشورها چگونه بی مهابا جنگ براه میاندازند.

این کشورهای اروپائی و آمریکا بوده و هستند که همیشه و بدون وقفه از زمانیکه سر درمیان جهان در آوردند طبل جنگ اشان از صدا نیافتاده است. کثافت کاری ها و جنایات آنها آنقدر زیاد است که حد  و حصر نداشته ودر یکی دو کتاب نمیگنجد.

اما اگر بجای این فقرا؛  ثروتمندان صاحب کشور، مشکلی داشته باشند یا چیزی بخواهند ؟؟؟

آهای دمکراتها بکوبید و بکشید زیرا که معنی دمکراسی و دمکراسی شما همین است و بس.

امید آنکه دمکراسی مرسوم در جهان غرب به کشورهای با فرهنگ شرق نیاید وگرنه آنها را هم به نابودی میکشد.

نوامبر 2005      جنبش روشنفکری- ایران

Intellectusliam_movement_iran@hotmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *