بستن تنگه هرمز و يا تهديد آمريکا در خروج از خليج پارس


تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز تاکتیکی در خدمت آمریکا

ایران باید آمریکا را تهدید به ترک خلیج پارس بکند

در هفته آخر سال 2011 مسیحی آقای محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور که مقامی درجه 3 در ایران بحساب میآید اعلام کرد  در صورتیکه ایران تحریم نفتی بشود تنگه هرمز را خواهد بست.

این حدس را میتوان زد که مطابق سوابق سران جمهوری اسلامی ایران آنها بعضی صحبت ها را ابتدا از زبان عناصر درجه چندم اعلام میکنند تا ارزیابی از وضعیت بدست آورند. هرچند ممکن است تصور شود این حرفی بوده  از زبان این شخص بدون مشورت با بزرگان  ولی این امر جای تردید بسیار دارد و پذیرفتنی نیست. پس مبنا آن است که سخنان معاون اول رئیس جمهور با مشورت بزرگان و برای ارزیابی عکس العمل غرب بوده است. هر چند در این میان نفتی هم که برای امثال چین و هند صادر میشود از همین مجرا میگذرد ولی هدف این سخن  بررسی عکس العمل این دسته کشورها نبوده بلکه همان غرب میباشد.

مواردی که این تهدید را برعلیه ایران  بر میگرداند

زمانیکه صحبت از بستن تنگه هرمز میشود باید دید چه کشورها و یا نیروهائی در درجه اول در گیری قرار دارند. در میان  تمامی کشورها و نیروها سه دسته را میتوان کاملاً مشخص کرد.

1- وارد کنندگان یا مصرف کنندگان نفت و گاز

2- کشورهای صادر کننده

3- واسطه ها

1- وارد کنندگان کشورهای مختلفی هستند که در تمامی نقاط جهان پراکنده میباشند.

بنابر آماری که هرروزه در وسائل ارتباطات جمعی اعلام میشود 17% از نفت جهان از این آبراه صادر میشود و چون در تمام جهان توزیع میشود بهر کدام از کشورها درصد متفاوتی تعلق میگیرد.

17% از زاویه ای زیاد و از زاویه ای کم است. اما بهر صورت بنظر میرسد اگر قرار باشد این مجرا بسته شود برای مدتی طولانی نخواهد بود و برای  کوتاه مدت  کشورهای غربی میتوانند با اندکی ریاضت بحران را پشت سربگذارند. شاید هم با طرح های سریع موضوع را بنوعی تخفیف بدهند. بهرحال بستن تنگه هرمز میتواند شوکی باشد ولی کشنده و نابود کننده غرب نیست لیکن نابود کننده ایران میتواند باشد.

2- صادر کنندگان کشورهای ایران، کویت، عراق، قطر، بحرین، و امارات هستند. اکثر این کشورها قادرند تا بدون صادرات (کوتاه مدت) به حیات اقتصادی خود ادامه بدهند. تنها عراق و ایران هستند که از سایرین بسیار ضربه پذیرتر می باشند. کشورهای کوچک صادر کننده با جمعیتی بسیار اندک که از پشتوانه مالی قوی برخوردارند میتوانند مدت نسبتا طولانی بدون صادرات نفت به حیات خود ادامه بدهند و در کنار آن با توجه به حمایت غرب مشکل خاصی هم برایشان ایجاد نشود.

3- واسطه ها یا دلالان از این ماجرا سود خود را خواهند برد و با بالا رفتن قیمت نفت آنها جبران کمتر صادر شدن را باین ترتیب میکنند.

نتیجه سیاسی، اقتصادی و نظامی آن است که با اجرای این تهدید و حتی با همین اعلام ِ اشتباه،  ضربات زیادی بر منطقه و ایران وارد شد.  تهدید به بستن تنگه هرمز باعث گردید تا در همان اولین قدم آمریکا بتواند مقدار زیادی از سلاح های کهنه و از رده خارج شده خود را به کشورهای امارات و عربستان بفروشد. این عمل کمک بزرگی به اقتصاد ازهم پاشیده آمریکا کرد؛ همین امر استکه عده ای را باین شک میاندازد که شاید هدف ایران نیز همین بوده و قصد کمک به آمریکا را داشته است.

چنین تهدیدی  کشورهای حاشیه خلیج پارس را بطرف آمریکا میراند که نه تنها بنفع ایران نیست بلکه بنفع مردم این کشورها هم که برعلیه حکومتهای خودکامه شان قیام کرده اند  نیست. بدینمعنی که چنانچه ایران بخواهد واقعا تنگه را ببندد آنگاه تنها با آمریکا و سایر کشورهای غربی رودر رو نیست بلکه با کشورهای منطقه نیز درگیر خواهد شد. این عمل برضرر نیروهای مردمی منطقه است که در حال مبارزه با رژیم های خودکامه هستند و آنها را در شرایط سختی قرار میدهد.

تهدید آمریکا بهترین تاکتیک ایران

اما در مقابل این تهدید احمقانه اگر ایران تهدید دیگری میکرد کار بسیار متفاوت میشد. ایران میتوانست آمریکا را بعنوان عامل بی ثباتی در منطقه و خلیج پارس تهدید کرده از آمریکا میخواست تا هرچه زودتر منطقه را ترک بکند. این تهدید در واقع همان حکم بستن تنگه هرمز را بهمراه داشت با تفاوتهای بسیار از جمله اینکه کشورهای منطقه خود را در تهدید مستقیم از جانب ایران نمیدیدند و در کنار آن مردم بپا خواسته منطقه از این تهدید استقبال میکردند. این تهدید برای آمریکا دو راه باقی میگذاشت خروج و یا ماندن و در گیری نظامی با ایران.

در صورت تهدید به بستن تنگه هرمز بسیاری از کشورهای اروپائی بطور اتوماتیک خود را در کنار نیروهای نظامی آمریکا قرار میدهند ولی در صورت تهدید آمریکا به خروج از خلیج پارس  یک درگیری مستقیم میان این دو کشورا ست که بسادگی پای سایرین را بمیان نمیکشد.

تهدید آمریکا به ایجاد بی ثباتی در منطقه، نیروئی به مردم مبارز منطقه میدهد و آنها را در برابر دولتهای خودکامه اشان دلیر میکند و در ضمن چنانچه در گیری نظامی میان ایران و آمریکا رخ بدهد آنها از ایران در برابر آمریکا حمایت خواهند کرد و حتی ممکن است به منافع آمریکا در کشورهای خودشان ضربه بزنند و درگیری در کشورهای خودشان با رژیم هایشان را تشدید بکنند. مخصوصاً اکنون که مردم بحرین برعلیه رژیم حاکم بر کشورشان برخواسته اند و ناوگان پنجم دریائی آمریکا در سواحل آن کشور است نوع تهدید های ایران براین مسئله تاثیر متفاوت میگذارد.

تهدید آمریکا به خروج از خلیج پارس روحیه ضد آمریکائی  را در جهان تقویت میکند و حتی حمایت روسیه، چین و بعضی کشورهای دیگر از آمریکای جنوبی تا شرق آسیا را هم بهمراه خواهد آورد. مخصوصاً حمایت روسیه و چین و کره شمالی میتواند مهم باشد زیرا آنها میتوانند بعضی سلاح های استراتژیک را به ایران بدهند.

درگیری ایران با آمریکا حمایت مردم منطقه همانند پاکستان، افغانستان و حتی ترکیه و بسیاری کشورها را بهمراه خواهد آورد و فراتر از آن کشورهای مسلمانی مانند اندونزی، تونس و سایرین را که بسیار دور از منطقه هستند را به حمایت وامیدارد. حتی کشوری مانند ترکیه نیز مجبور است تا در برابر حمایت مردم اش از این حرکت ایران عکس العمل نشان بدهد و چنانچه ناتو بخواهد به ایران حمله بکند او نتواند بسادگی وارد عمل بشود در حالیکه با طرح بستن تنگه هرمز ترکیه بسادگی  در کنار ناتو وارد عمل میشود.

آلترناتیوهای دیگر

اگر ایران تهدید به بستن تنگه هرمز را جدی  و یا عملی بکند، آنگاه عربستان نیز میتواند تهدید به بستن راه ورود به دریای سرخ را بکند که از این نظر ضربه سخت تری بر ایران وارد میشود و نه تنها  کشتی های جنگی ایران نمیتوانند از این آبراه استفاده بکنند بلکه کشتی های تجاری ایران و حتی کالاهائی که بمقصد ایران توسط شرکتهای غیر ایرانی ارسال میشوند از آن عبور داده نخواهند شد.

در همین روزهائی که ایران تهدید احمقانه  بستن خلیج پارس را مطرح کرد آمریکا تحریم بانک مرکزی ایران را تصویب کرد. شاید فراتر از این  و حد نهائی تحریمها عدم خرید نفت باشد که با تحریم بانک مرکزی یک حلقه کامل را میسازند و دیگر چیزی فراتر را نتوانند به اجرا بگذارند ولی باید دانست که این تحریم ها میتوانند بطوری به اقتصاد ایران ضربه بزنند که باز سازی آن بسختی و با صرف زمانی طولانی ممکن باشد. در نتیجه ایران تنها یک آلترناتیو دارد و آن پیدا کردن بهانه ( که کاری بسیار ساده است و همین تحریم ها بهانه کافی میباشد) برای خروج از سازمان انرژی اتمی  و در کنار آن با توجه به وضعیت جنگی با آمریکا بسرعت اتمی بشود.

برای اینکه در جهان دارای قدرت  شد دو راه اصلی وجود دارد: یکی بدست آوردن قدرت اقتصادی بسیار قوی  و دیگری قدرت نظامی بالا. شواهد کافی در جهان نشان میدهد که خارج از حیطه سازمانهای قدرتمند جهان مانند فراماسیونری و صهیونیستی هیج کشوری ( و حتی فردی) را اجازه ثروتمند شدن و از این راه قدرتمند شدن نمیدهند.  بعنوان مثال هرچند کشورهای نفتی حاشیه خلیج پارس مانند عربستان و امارات دارای ثروت هستند ولی پولهای آنها در بانکهای غربی و در اساس در اختیار آنهاست و این کشورها نمیتوانند هرگاه اراده بکنند پولهای خود را از بانکهای غربی خارج بکنند. بهمین ترتیب آنها اجازه داشتن قدرت نظامی واقعی را ندارند بلکه آنها را به سلاح هائی درجه 2 و 3 مجهز میکنند. ازطرفی این کشورها افراد نظامی واقعی ندارند بلکه بیشتر نظامیان آنها مزدورانی از هند و پاکستان هستند که در صورت وقوع هرجنگی فوراً اسلحه را زمین گذاشته وبه کشورهای خود فرار میکنند. و از همه مهمتر این کشورها هیچ کارخانه تولید سلاح  و تجهیزات نظامی پیشرفته ندارند.  دلایل بسیار دیگری را میتواند بر شمرد و نشان داد که ارتش این کشورها کاملا توخالی است اما؛ اگر ایران تنگه هرمز را ببندد آنگاه این سلاح ها میتواند در اختیار نیروهای آمریکائی ( بعنوان انبار مهماتِ در دسترس) قرار بگیرند و آنها میدانند چگونه از این سلاح ها استفاده بکنند و البته در چنین شرایطی همین ارتش های بی لیاقت مزدور نیر به اتکا پشتوانه کشورهای غربی و تعداد زیاد آنها شیر میشوند.

بهر صورت برای ایران قدرتمند شدن از طریق ثروت امکان ندارد مخصوصا اکنون که کار به جاهای باریک کشیده و تحریم ها به نقطه آخر رسیده اند و در آینده صدمات سختی به اقتصاد ایران وارد خواهند کرد؛ پس  تنها راه، کسب قدرت نظامی حداکثر است و این کار تنها با دستیابی به بمب اتمی امکان دارد. دستیابی به بمب اتمی است که بازدارنده جنگ و حمله به ایران است.

همچنین در این نبرد ایران نمیتواند تنها به اتکا مسلمانان طرفدار خود در جهان وارد بشود بلکه متحدانی نظیر روسیه و چین و هند میتوانند پایگاه بهتری باشند.

مسلماً شعارهای ایرانیان که میگویند بمب اتمی از نظر شرعی برای ما ممنوع است برای هیچ کشوری یا عقل سلیمی قابل قبول نیست زیرا این مسئله شرعی در اختیار همین آخوند هاست و هرگاه لازم شد دستور شرعی جدیدی خواهد آمد و آن را مجاز اعلام خواهد کرد. در شرع اسلام ولایت فقیهی همان طور که آیت الله خمینی در زمان جنگ با عراق گفت “خرید سلاح از یهودیان نیز مجاز است” وقتی کار به جاهای باریک بکشد دستورات شرعی جدید صادر خواهند شد. قوانین شرعی که رهبران مذهبی اعلام میکنند برای ابدالدهر نیست بلکه در اختیار خود آنهاست و هرگاه لازم باشد عوض میشوند.

نتیجه

با توجه به مسائل گفته شده بهتر است ایران از آمریکا بخواهد تا از خلیج پارس خارج بشود و در ضمن اعلام بکند که بدلیل اینکه تحریم ها از حد گذشته است و سازمان انرژی اتمی هیچ کاری نکرده ایران از سازمان انرژی اتمی خارج میشود. در کنار آن  با سرعت هرچه تمام تر به تولید سلاح اتمی بپردازد.

اکنون ایران در یک آزمون بزرگ تاریخی قرار گرفته است و در این نبردی که در پیش دارد باید بتواند از تاکتیکها و اتحاد های سیاسی بهره کافی را ببرد. اگر ایران در این آزمون تنها به طرفداران مسلمان خود در جهان متکی باشد شکست مسلم در انتظارش میباشد ولی ایران باید به یک اتحاد تاریخی با بلوک روسیه- چین دست بزند یعنی بطور تمام و کمال وارد کنفرانس شانگهای بشود و بدینترتیب ضمن تقویت پشتوانه دفاعی خود موازنه قدرت را در جهان بهم بزند، در غیر این صورت خیانتی تاریخی صورت گرفته است.

لیکن عاقلانه ترین کار آنستکه ایران ابداً  وارد جنگ نشود زیرا این خواسته آمریکاست. برای آمریکا جنگ با ایران آنهم در این لحظه که در گیر بحران اقتصادی  بوده و در حال فرار از عراق میباشد نعمت است. زیرا تفاوتهای زیادی نیز میان حضور نظامی آمریکا در عراق و مخصوصا افغانستان و سومالی در برابر ایران وجود دارد. بعضی جنگ ها مانند جنگ دوم جهانی بنابر تحلیل بعضی متخصصان برای اروپا موقعیت رشد و توسعه سریع ایجاد کرد ولی جنگ در کشوری فقیر و عقب  مانده چون افغانستان چنین موقعیتی را برای آمریکا و سایر دول غربی ایجاد نکرد و نخواهد کرد بلکه برعکس آنها را به تباهی کشاند.

ایران از جنبه اقتصادی و موقعیت استراتژیک و بسیاری جوانب دیگر کشوری حساس است و جنگ با ایران جنگی بسیار متفاوت با افغانستان و عراق برای آمریکا خواهد بود ولی برای ایران ابداً مثبت نبوده و جنبه های منفی آن بسیار بیشتر خواهد بود.

در چنین جنگی قیمت نفت بسیار بالا خواهد رفت و در نتیجه قیمتهای جهانی کلیه کالا ها بالا میرود ولی از آنجائیکه ایران بدلیل بسته شدن تنگه هرمز نمیتواند صادرات نفتی به میزان مناسب داشته باشد از دو طرف ضربه خواهد خورد یکی از صادرات اندک نفت (و در نتیجه درآمد ارزی اندک) و دیگر از بالا رفتن قیمت کالاهائی که باید وارد بکند.

پس بهتر است ایران برای ضربه زدن به آمریکا از درگیریهای آمریکا در کشورهای دیگر مانند افغانستان، فلسطین و جنبش های مردمی منطقه و جهان سود برده و با تقویت نیروهای آن کشورها قدرت آمریکا را تضعیف بکند.

ایران تنها زمانی میتواند با آمریکا وارد جنگ مستقیم نظامی بشود که بنوعی توازن قوا ایجاد بشود یعنی دارای بمب اتمی باشد که آمریکا را از استفاده از بمب اتمی برعلیه ایران باز دارد. دیگر اینکه برد موشکهایش به آمریکا برسد تا  چنانچه آمریکا ایران را مورد هدف قرار داد ایران نیز آمریکا را مورد هدف قرار بدهد و با داشتن بمب اتمی مانع صد در صدی استفاده آمریکا از بمب اتمی برعلیه ایران بشود زیرا میتواند حمله اتمی آمریکا به ایران را با حمله اتمی پاسخ بدهد.

اما در حال حاضر بهتر است تا ایران بجای اینکه با تهدید به بستن تنگه هرمز اعضاء اپک را بر علیه خود تحریک بکند با آنها مدارا کرده و با توسل به قوانین اپک از آنها بخواهد تا هر مشتری ای که نخواست سهمیه بندی اپک را رعایت بکند از خرید نفت از سایرین نیز محروم بشود. این سیاستها باعث پیوستگی کشورهای منطقه میشود. همچنین سایر اعضاء مطمئن میشوند که در صورت بروز  مشکل برایشان آنها نیز از این رسم یا سنت یا قانون بهره مند خواهند گردید زیرا اساساً هدف تشکلی همانند اپک باید  حمایت از اعضاء در چنین شرایطی باشد.

ایران نباید کشورهای همسایه را با دست خودبطرف کشورهای غربی براند بلکه باید سیاست دوستی با همسایگان را مخصوصاً در شرایط تنگ و بحرانی بشناسد و از آن سود ببرد زیرا که بنفع ایران و کل منطقه است.

            جنبش روشنفکری – ایران

            12 دی ماه 1390       دوم  ژانویه 2012 

info@intellectualism-movement-iran.com

www.intellectualism-movement-iran.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *