دلیل حمله اسرائیل به جنوب لبنان آماده ساختن شرایط برای حمله به ایران است.
از یکهفته پیش اسرائیل حمله شدیدی را برعلیه کشور لبنان آغاز کرد. بهانه این حمله به اسارت گرفته شدن دو تن از سربازان اسرائیلی توسط نیروی حزب الله در درگیری نظامی بوده است.
چهارشنبه 19 ژولای، پدر” گلماد شایت” یکی از سربازان اسیر که خود نیز در اسرائیل زندگی میکند در مصاحبه ای با تلویزیون بی بی سی لندن بصراحت اظهار داشت: حمله اسرائیل به لبنان به بهانه آزاد کردن فرزند او و سربازی دیگر، تنها یک حیله و کذب است. او بصراحت گفت که مسلما فرزندش برای دولت اسرائیل ارزشی ندارد زیرا اسرائیل این موضوع را بارها ثابت کرده است که برای جان مردم ارزشی قائل نیست. او گفت که با این جنگ و کشتار مخالف است.
اما چرا اسرائیل دست به این حمله و کشتار زده است:
آنچه که واقیت عیان برای دست اندرکاران سیاست میباشد آنستکه تمامی عملیات نظامی که آمریکا در افغانستان و عراق به اجرا در آورد طرح و نقشه یهودیان صهیونیست صاحب قدرت و یا شاید بهتر است گفته شود صاحب آمریکا و دولت آمریکاست، که توسط دولت مسیحی صهیونیست بوش پیاده گردیده است.
اکنون عوامل سیاسی، نظامی و امنیتی اسرائیل درعراق فعالیت بسیار گسترده ای دارند. آنهابدنبال آمال و امیال خرافی وعده داده شده در عهد عتیق هستند. اسرائیل، یهودیان صهیونیست و آمریکا میدانند و میبینند که باید در کوتاه مدت عراق را ترک کنند و بدینسان کنترل منطقه عظیم نفتی را از دست بدهند پس میخواهند پیش از اینکه کار به آنجا بکشد با حمله به ایران و به زانو در آوردن ایران قدرت کامل خود را بر این منطقه استراتژیک اعمال کنند و از این طریق یعنی با در اختیار گرفتن بیشترین منابع انرژی؛ جهان را بزیر سلطه خود در آورند. چنانچه آنها بر ایران تسلط یابند آنگاه بر منطقه ای از افغانستان تا مصر که البته شامل کشورهای جانبی همانند کشورهای جدا شده از شوروی سابق و نیز شبه جزیره عربستان میشود تسلط کامل مییابند و بدینترتیب امپراطوری بزرگ و قدرتمندی را در سرزمینی با چنین وسعتی که اکنون قرن ها است وجود نداشته ایجاد میکنند. ایجاد چنین امپراطوری به آنها آنچنان قدرتی میدهد که شاید تا چندین ده سال و شاید چندین صد سال قدرت بلا منازع جهان باشند.
اگر به این نکته بالا رفتن قیمت نفت را هم بیافزائیم آنگاه دیده میشود آنها با کنترل انرژی تا چه حد قدرت و ثروت بدست میآورند.
اما مانع اصلی و جدی برسر راه آنها ایران است.
پس باید این مانع را سرکوب کرد. اما این مانع دارد خطرناک میشود و به دانش اتمی دست یافته و حاضر به کنار گذاشتن آن نیست حتی بنظر میرسد که تهدیدهای تحریم نیز نمیتواند کارگر بیفتد.
پس باید اماکنی که در آنها مراحل مختلف غنی سازی ( چرخه سوخت) صورت میگیرد نابود شود.
لیکن اگر قرار باشد اسرائیل دست به چنین حمله ای بزند با مشکلات زیادی روبرو میشود که مهمترین آنها احتمال حمله از درون است. چنانچه اسرائیل به ایران و اماکن اتمی اش حمله بکند آنگاه نیروهای شیعه و سایر طرفداران ایران وارد عمل میشوند که خطرناکترین آنها فلسطینی های ساکن در همان کشور و دیگری نیروهای شیعه در لبنان که سازمان یافته ترین آنها حزب الله است.
در صورت حمله به ایران، اسرائیل باید با سه نیروی عمده نامبرده درگیر شود. بنابراین بهتر آنستکه در وحله اول دونیروی حامی ایران را بزیر ضرب ببرد و زمانیکه این دونیرو یا دوبال از کار افتادند آنگاه بسراغ ایران برود. در آنصورت اگر ایران بعنوان تلافی اقدام به موشک باران اسرائیل کرد آنگاه اسرائیل که از هیچ جنایتی روی نگردانده، اقدام به بمباران اتمی ایران خواهد کرد و در این میان اگر میلیونها ایرانی نیز کشته بشوند باز هم برای این جنایتکارانی که در طول تاریخ بار بزرگترین جنایات جهان را بسادگی و با بی پروائی و بدون هیچ شرمی همیشه حمل کرده اند، اهمیتی ندارد.
در فلسفه و تفکر آنها تنها یهودیان آدم و یا انسان هستند و سایرین هیچ والبته همین ریشه و پایه اولیه نژادپرستی ی است که اکنون ظاهرا در جهان منفور میباشد.
جای هیچ شبهه ای نیست که بمباران مناطق اتمی ایران بدون آسیب های جدی که از انفجارات و تشعشعات اتمی ناشی میشود، نخواهد بود. بعد از آن نیز بمباران های اتمی اسرائیل در سایر مناطق ایران مزید بر علت خواهد گردید.
محاسبات اسرائیل بر آنستکه اگر چنین حمله ای به ایران پیش از نابودی حزب الله لبنان و سرکوبی حماس در فلسطین صورت بگیرد آنگاه اسرائیل خود را گرفتار ریسک بزرگی کرده و ضرباتی را از سه جبهه درونی، همسایه و راه دور( ایران) خواهد خورد و آشوبی عظیم برپا خواهد شد لیکن اگر آن دوتا را از سر راه بردارد آنگاه تکلیف ایران ساده خواهد بود.
اما تمامی این محاسبات اسرائیل کاملا غلط است زیرا:
اولا؛ ابدا به نظر نمیرسد که اسرائیل در همین مرحله اولیه بتواند موفق شود و حزب الله و حماس را شکست بدهد.
ظاهر جنگ و محاسبات و قوانین نظامی نیز نشان میدهد که تا بحال اسرائیل هیچ پیروزی ای بدست نیاورده، بلکه شکست خورده است.
ثانیا؛ حتی اگر بتواند این دو نیرو را نیز تا آن میزانی سرکوب کند که زمینه برای حمله به مراکز اتمی ایران را به اجرا در آورد؛ آنگاه وضعیت نه تنها در منطقه بلکه شاید در تمامی جهان آشفته خواهد شد و نیزامنیت جانی برای بسیاری از نیروها و انسانها و در تمامی کشورهای جهان از میان خواهد رفت. این احتمال که جنگ و بمب گداری ها بدرون کشورهای مختلف جهان کشیده شود بسیار قوی است.
البته محاسبات اقتصادی و وضعیت سرمایه گذاریهای صورت گرفته در ایران را نباید از نظر دور داشت که بسیار آسیب خواهند دید. از جانبی دیگر اگر چنان بشود و ایران همانند عراق گردد آنگاه جمع و جور کردن این کشور و سایر کشورهای منطقه کاری است که بطور حتم به دهها سال وقت نیاز دارد و تازه آنگاه نیز بدون کمک همین نیروی حاکم بر ایران امکان ندارد. حال میتوان تصور کرد که در این مدت آشفتگی چه صدمات جدی اقتصادی برتمامی کشورهای جهان وارد خواهد آمد که حداقل آن چندبرابر شدن میزان بیکاری در اروپا و آمریکا و حتی چین و روسیه و سایرین خواهد بود. از اینرو دیده میشود که محاسبات آنها برای در اختیار آوردن منطقه گسترده ای که ذکر شد چندان واقعی بنظر نمیرسد.
اسرائیل از آن بیم دارد که مبادا ایران به بمب اتمی دست یابد زیرا در آنصورت توازن تمامی قوا و نیروها در منطقه و جهان بهم خواهد خورد و دیگر نمیتواند برای کشورهای منطقه قلدری بکند. برای جلوگیری از همین امر استکه چنین جنگی را شروع کرده است؛ بدون اینکه متوجه باشد که: اگر قرار بر آن باشد که اسرائیل به مراکز اتمی ایران حمله کند و این حمله با کمک بمب های اتمی فلان و بهمان نوع باشد و به این ترتیب میلیونها ایرانی را قتل عام کرده امپراطوری شیعه را تهدید به نابودی کند آنگاه هیچ راه و چاره ای برای ایران باقی نمیماند که این کشور نیز بمب اتمی تهیه کند.
باید مطمئن بود که تهیه بمب اتمی چه در خود ایران و چه خرید آن از بازارهای جهانی اسلحه، کاری سخت برای دولتها و خصوصا ایران نخواهد بود.
اسرائیل با چنین حمله ای نه تنها افسانه پوچ قدر قدرتی خود را به گور سپرد بلکه شاید بتوان با قاطعیت گفت که قدم اولیه در راه نابودی خود و بسته شدن پرونده کشوری بنام اسرائیل را برداشه است.
نتیجه آنکه در چنین وضعیتی که اسرائیل ایجاد کرده است؛ همواره در جهان سه راه وجود دارد که جلوی پای ایران نیز قرار دارد:
1- با استفاده از توان اقتصادی خود به جنگ دشمن برود و او را عقب کاملا بنشاند.
این کار عملا از توان ایران خارج است. هرچند با اتکای به نفت که انرژی یا خون مورد نیاز صنایع و… است میتواند کاری انجام بدهد اما در سطح وسیع و جهانی ضربه ای تعیین کننده نبوده و قادر به شکست آمریکا و اسرائیل نخواهد بود زیرا آنها با نیروی نظامی پیش آمده اند. اما اگر تمامی کشورهای عضو اوپک وارد کار بشوند آنگاه اوضاع کاملا متفاوت خواهد شد.
2- بازی سیاسی میتواند نقش داشته باشد. لیکن چنین استکه وقتی بازی سیاسی به بن بست میرسد جنگ پیش میاید. البته در این مرحله نیز همه چیز تمام شده نیست و هنوز جا برای بازی سیاسی باز است.
با این حال بازی سیاسی در این مرحله برای ایران تمام کننده ماجرا نیست زیرا برای اینکه بتواند در این بازی سیاسی از حمایت بیشتر و تعیین کننده برخورداردبشود به نکته سوم نیاز دارد.
3- توان نظامی: این همان نکته اساسی میباشد که صهیونیستها و آمریکا را بیمناک کرده است. زیرا اگر ایران به توان بالای نظامی در حد بمب اتمی دست یابد آنگاه دیگر بطور جدی به قدرتها بزرگ جهان پیوسته و دیگر هیچ قدرتی در جهان قادر به ضربه زدن به او نیست. در واقع همانطور که گفته شد در صورتیکه ایران به بمب اتمی دست یابد آنگاه برای مدتهای طولانی خیال اش از بابت دخالتها و… و جنگ آسوده خواهد بود. در چنان حالتی صهیونیستها نیز باید با آرمانهای کاذب وعده داده شده در عهد عتیق خداحافظی کنند و آمریکا نیز قدر قدرتی خود را از دست خواهد داد.
البته در اینجا است که ایران باید از بازی های سیاسی استفاده کند و بتواند روسیه و چین را متقاعد کند که اتمی شدن ایران بنفع آنها و در مجموع جهان و صلح جهانی است.
بنابراین دیده میشود که برای ایران راهی بجز اتمی شدن باقی نمانده است. پس ایران نباید بیمی از تحریم بخود راه بدهد و نه تنها نباید چرخه سوخت را متوقف کند بلکه اگر احتمال حمله بخود را قوی دید برای پیشگیری بهتر است تا از آژانس انرژی اتمی خارج شده و بفوریت بمب اتمی تولید کند. چنانچه ایران از تحریم بترسد و دست از اتمی شدن بردارد بزودی بصورت مستعمره در آمده و در آنصورت نه تنها امکان چرخه سوخت را از دست میدهد بلکه بعنوان یک مستعمره تمامی آزادیها را از دست میدهد که از هر تحریمی بدتر است.
جنبش روشنفکری- ایران
تیر ماه 1385 ژولای 2006
Intellectualism.movement-iran@hotmail.com