پیروزی ایران بر ارتش و سازمان جاسوسی آمریکا.
تفاوت میان اپوزیسیون بودن و خائن بودن
زمانیکه به تاریخ کشور خود و یا کشورهای دیگر نگاهی میاندازیم میبینیم که در بسیاری موارد در حالیکه کشور در شرایط بسیار حساس و سختی قرار داشته عده ای خیانت کرده اند و در نتیجه ضربات زیادی بر کشور وارد کرده اند و حتی آن را به اسارت سایرین در آورده اند.
شاید این سئوال برای بسیاری انسانهای صادق پیش آمده باشد که چرا بعضی چنین کردند و میکنند.
بررسی این نکته و یافتن پاسخ برای حرکت سیاسی مخصوصاً در کشورهای باصطلاح در حال توسعه و کمتر توسعه یافته که در زیر سلطه اقتصادی، نظامی، سیاسی کشورهای قوی دست و پا میزنند و در پی یافتن راهی برای برون رفت و استقلال، آزادی و حکومتی مردم سالار هستند بسیار اهمیت دارد.
در این جوامع عده ای در دولت هستند و بصورت علنی اجازه تقسیم قدرت را با دیگران نمیدهند؛ این یک نکته بسیار مهم و تفاوت اساسی میان این دسته کشورها با کشورهای قوی غربی است.
در کشورهای غربی عده ای بسیار بسیار ثروتمند در بیرون از دولت نشسته و دولت تعیین میکنند و همه چیز را در اختیار دارند در حالیکه در ظاهر چنین استکه مردم با رای دادن دولت تعیین میکنند. نمونه بسیار واضح و آشکار آمریکا است که تنها دو حزب صاحب قدرت در دوره های مختلف جای خود را عوض میکنند و بغیر از آنها آلترناتیو یا انتخاب دیگری برای مردم نیست. اما این دو حزب بزرگ در اختیار کیست و منافع چه کسانی را در مرحله اول برآورده میکنند؟ بدون هیچ شک و تردیدی منافع دسته اندک یا آنطور که اکنون شعارهائی در خیابانها داده میشود یک در صدی ها را. اما ظاهر امر را چنین مینمایانند که این مردم هستند که با رای خود اختیار امور را در دست دارند.
در کشورهائی مانند ایران هنوز حاکمیتها نتوانسته اند به شیوه کشورهای پیشرفته غربی امورات کشور را در دست بگیرند؛ همچنین از یک مرکزیت قوی و متشکل که دیگر هیج مخالف قدرتمندی را باقی نگذاشته باشد برخوردار نیستند. در غرب همان شاهان و درباریان پیشین با تغییراتی در شکل ظاهری حکومت به سرمایه داران بزرگ تبدیل شدند و کارهای ( حمالی های مفت ) اداره کشور را بدست کارمندانشان سپرده اند؛ ولی در کشورهائی مثل ایران چنین نیست، در نتیجه مشکلاتی پیش میآید. همچنین جنگی که سابقه تاریخی زیادی دارد یعنی تسلط یک گروه بر دیگری یا دیگران (که بعد از شهر نشینی به تسلط یک مجموعه متشکل شهر یا کشور بر شهرها و کشورهای دیگری تبدیل شد) وجود دارد. در اینجاست که کسانی یا کشورهائی که میخواهند بر دیگران مسلط شوند و همچنان مسلط باقی بمانند باید از نیروهائی از همان کشورها ( خائنین و وطن فروشان) استفاده بکنند زیرا امکان اینکه تنها به نیروی کشور سلطه گر متکی بود برای ادامه سلطه وجود ندارد.
در تاریخ چنین شهرت یافته که ایرانیان ( که شاید اولین امپراطوری واقعی جهان را پایه گذاشتند و شاید بمقتضای همین بزرگی) اولین کسانی بودند که برای کنترل کشورهای زیر دست از رشوه و پول استفاده کردند. آنها از نیروهای خود فروخته یا سرسپرده یا خائن کشورهای مختلف استفاده کرده و بواسطه آنها کشورهایشان را زیر سلطه میگرفتند. پس خیانت به کشور سابقه اش به همان تاریخ اولیه حکومت و حکومت کردن بر سرزمین های بزرگ میرسد.
در سالهای اخیر با توجه به شکاف بزرگ میان دولتهای قوی غربی و کشورهای در حال توسعه یا ضعیف، این دسته قدرتمندان برای کنترل کشورهای ضعیف بدون هیچ شک و تردیدی نیاز به افرادی خود فروخته یا خائن به کشور خودشان دارند و حتی بوسیله این افراد است که میتوانند عده ای افراد ساده را فریب بدهند و به حمایت از کشورهای سلطه گر وادار کنند.
اما آن افرادی که آگاهانه به وطن خود خیانت میورزند چرا چنین میکنند؟ پاسخی که از قرون گذشته تا بحال همیشه صدق میکرده اینست: ” برای پول و قدرت”. ولی آیا پول و قدرت آنقدر ارزش دارند که کسانی کشور و هموطنان و در واقع ناموس و شرف خود و مردمانشان را به آن بفروشند؟
از جانبی دیگر تعدادی از اپوزیسیون قصد خیانت ندارند ولی روش آنها کاملا غلط است و به سود کشورهای دیگر تمام میشود. حساب این دسته با خیانت و وطن فروشی آگاهانه متفاوت است.
کنترل هواپیمای بدون سرنشین آمریکا توسط ایران
در همین یکی دوهفته گذشته واقعه بسیار مهم و تعیین کننده ای در ثبات، حاکمیت و استقلال ایران در برابر فشار و احتمال تهاجم خارجی پیش آمد و آن کنترل یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکائی بود.
بر طبق اخبار غیر قابل انکار پیشرفته ترین و سری ترین هواپیمای بدون سرنشین آمریکا که همین یکی دوسال پیش از وجود آن خبر داده شد در حالیکه در داخل خاک ایران مشغول جاسوسی برای سازمان سی آی ای بود در یک جنگ الکترونیکی به کنترل ایران در آمده در خاک ایران فرود نشانده شد. این مسئله از جنبه های مختلف نظامی و سیاسی قابل بررسی است.
جاسوسی توسط چنین هواپیماهائی خلاف مقرارات بین المللی بوده، تجاوز نظامی و بنوعی اعلام آمادگی برای شروع جنگ یا آغاز جنگ است که اگر کشوری در خصوص آمریکا آن را اعمال میکرد حتما آمریکا بدان پاسخ نظامی میداد ولی وقتی کشوری در حد و توان نظامی – اقتصادی ایران است قادر به پاسخگوئی آنچنانی نیست.
نکته مهم نظامی اینکه اخیراً جنگ ها بصورت الکترونیکی است مخصوصا اگر کشوری بتواند فضا را در اختیار بگیرد پیروز است.
آمریکا برای حمله به عراق آن کشور را مجبور کرد تا حتی موشکهائی را که تنها 100 کیلومتر برد داشتند اسقاط بکند و 24 ساعت پیش از حمله تمام ماهوارهها و ارتباطات عراق را از بین برد. این یعنی شکست صدام 24 ساعت پیش از شروع جنگ زیرا 1 میلیون سرباز را نمیتوان با کبوتر سازماندهی کرد بلکه نیاز به ارتباط الکترونیکی است.
این قطع ارتباط را در خصوص لیبی و سرهنگ قذافی نیز بکار بردند در نتیجه او که هنوز حاکم کشور بود نمیتوانست با مردم خودش و جهان ارتباط داشته باشد و شرحی از واقعیات بدهد در نتیجه تمام اخبار یکطرفه بود و چنانکه همه میدانند، هر کس هم تنها به قاضی برود راضی برمیگردد.
لیکن اینبار ایران با این جنگ بسیار پیشرفته الکترونیکی و شکست دادن آمریکا وتسلط بر این هواپیمای بسیار پیشرفته (که شاید پیشرفته ترین هواپیمای جاسوسی جهان باشد) توانست شکست سختی را بر آمریکا تحمیل کند و بر همان مبنای مقایسه جنگ آمریکا با عراق باید گفت: اینبار آمریکا پیش از شروع جنگ با ایران شکست خورد. زیرا ایران نشان داد که میتواند در آینده بر هواپیماها، موشکها، ارتباط میان کشتی ها و سایر نیروها و در کل همآهنگی میان نیروهای مختلف آنها تاثیر جدی بگذارد. امری که عملاً ورود آمریکا به کمترین جنگ با ایران را پیش ازشروع محکوم به شکست میکند. این نقطه عطفی درتاریخ چند قرن اخیر ایران است زیرا همواره مورد تهاجم غرب بوده و در برابر آنها قادر به هیچ کاری نبوده است.
در چنین شرایطی اپوزیسیون خارج از رژیم چگونه باید برخورد بکند؟
آیا باید خوشحال باشد و حمایت بکند؟ و یا برعکس و اگر آمریکا موفق به جاسوسی و کنترل فضای ایران و امورات نظامی ایران بود میبایست شادی و افتخار بکند؟
به عقیده جنبش روشنفکری – ایران باید این حرکت را یک پیروزی بزرگ و تاریخی برای ایران و مردم ایران دانست.
متاسفانه اپوزیسیون ایران نه تنها در این مورد بلکه در مواردی دیگر نیز که ایران موفقیتی بدست آورده در بهترین حالت سکوت نموده و در بدترین حالت موضعگیری خصمانه کرده ولی در برابر فعالیتهای آمریکا و اسرائیل و سایر دشمنان ایران اگر شادی نکرده کار شایسته ای کرده است.
اپوزیسیون بودن بدین معنی نیست که در تحت هر شرایطی با رژیم حاکم ( این موضوع کلی و در خصوص همه کشورهاست) مخالف بود و همیشه آرزوی فقر و فلاکت را برای مملکت داشت تا اینکه دستی از آستین ِ خارجی ها بدر آید و او را بر سریر حکوت بنشاند؛ و آنگاه اپوزیسیون بقدرت رسیده معجزه ( انقلاب) بکند و همه امورات سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی، کشاورزی، بهداشتی، مسکن، راه سازی، صنعتی، فرهنگی، قضائی، امنیتی، دینی و صدها مورد دیگر را در یک چشم برهم زدن و حداکثر در یکسال روبراه بکند ضمن اینکه استقلال کشور را هم در این دنیای گرگ و با وجود شرکتها و بانکهای بزرگ بین المللی حفظ بکند. و البته همه اینها منوط بر آنستکه نیروی حاکم قبلی هیچ حرکت مخالفی انجام نداده جنگ داخلی براه نیاندازد.
اپوزیسیون باید همیشه منافع اصلی و اساسی مملکت را در نظر بگیرد و در وحله اول تلاش اش برای حفظ استقلال کشور باشد و در حالیکه کشورهای استعمارگر در پی باستعمار و استثمار کشیدن کشور هستند باید از هر گونه پیشرفتی اعم از نظامی، اقتصادی، علمی ووو با آغوش باز استقبال کرده و خوشحال بشود.
کجای این مسئله زیبا یا انسانی است که کشور توسط خارجی ها به فقر و فلاکت (همانند افغانستان و عراق) بیفتد و بعد اپوزیسیونی را حاکم چنان مملکتی بکنند در حالیکه جنگ داخلی نیز براه افتاده است. در چنان وضعیتی چه کاری از دست حکومت جدید برمیآید.
باید کاملاً آگاه بود و وضعیت حکومت و نظام ایران و طرفداران آن را با سایر کشورها و مخصوصاً کشورهای شمال آفریقا و حرکتهای انجام گرفته در آنجا ابداً یکسان ندانست. رژیم ایران دارای طرفداران بسیاری است که حاضر به جنگ تا سالیان سال هستند و ابداً زیر بار کنار گذاشته شدن با زور و مخصوصا توسط نیروهایی نظامی خارجی نخواهند رفت.
مطمئناً چنانچه نیروهای خارجی در امورات داخلی ایران دخالت نظامی بکنند جنبش روشنفکری – ایران نیز بناچار در مقابل آنها حتی وارد جنگ خواهد شد.
آیا اپوزیسیون قدرت حکومتی را برای حکومت کردن و قدرت و ثروت میخواهد یا برای خدمت و پیشبرد جامعه؟ پاسخ صادقانه باین سئوال استکه روش کاری اپوزیسیون و چهره اش را روش میکند.
از نظر جنبش روشنفکری ایران هر شخص یا نیروئی که کشور را در امری به پیش ببرد و خدمتی بکند شایسته تقدیر در آن خصوص است. همچنین هر کار ناشایست و خلاف نیز از جانب هر شخص یا نیروئی مستحق نقد و اعتراض میباشد.
جنبش روشنفکری بر این خواسته نیست که ایکاش این رژیم دائماً کشور را به قهقراء بیشتری ببرد و در کنار آن کشورهای سلطه طلب نیز به انواع مختلف بر کشور و مردم فشار بیاورند تا شاید او را برای این کار جانشین بکنند و او با معجزه ای همه چیز را بیکباره متحول کرده و بشکلی جدید و تمام و کمال بسازد.
این نکات از زاویه برخورد جوانمردانه، صادقانه و انسانی نیز قابل بررسی است.
در برخورد جوانمردانه که معمولا با دشمنان است اگر بد را میگوئیم خوب آنها را هم باید بگوئیم.
هیچ انسان یا رژیمی صد در صد خوب و یا بد نیست. حتی آنچه که ایرانیان عامی راجع به مغولان میگویند و با برخوردی غیر معقول هر چه بدو بیراه است به آنها میگویند با واقعیت تاریخ ابداً مطابقت ندارد بلکه باید به ارزش کار بزرگی که مغولان کردند آگاه بود آنها خدماتی را آگاهانه و به اختیار ویا ناآگاهانه و بی اختیار به جهان کردند که شاید هیچ دولت و حکومتی در طول تاریخ بشر نکرد. آرامشی که آنها در گستره وسیعی از جهان و از جمله ایران ایجاد کردند باعث پیشرفتهای زیادی شد. بستن راه زمینی اروپائیان به هند و در نتیجه چرخش مسیر آنها بطرف غرب و یافتن قاره آمریکا و همچنین ایجاد کشور روسیه بواسطه وجود مغولان و بسیاری کارهای دیگر تحولات بسیار عظیمی بود که مغولان خواسته یا ناخواسته، آگاهانه و ناآگاهانه ایجاد کردند.
بر همین منوال هر چند ایرادات بسیار بر غرب وارد است ولی بهر حال آنها نیز توانستند تحولات دیگری در جهان ایجاد کنند و سرعت رشد علم بسیار بالا رفت.
در هر صورت ایران دیگر آن ایران 30 سال پیش نیست و روش اپوزیسیون نیز باید عوض بشود.
جنبش روشنفکری ایران افتخار میکند اولین جریانی بود که فلسفه، پایه، اساس و موجودیت اش را بر علم قرار داد. اداره کارها و کشورها را بر مبنای علم دانست و اشاره داشت برای پیشرفت بشریت و هر کشوری باید بر علوم عقلی و عملی متکی بود. همین رهنمود بود که جمهوری اسلامی را به صرافت ایجاد دانشگاهها انداخت که نتیجه آن در این سالها ببار نشسته و در حال رشد است.
حال چنانچه سایر نیروهای اپوزیسیون نیز میخواهند از این رهنمود ها استفاده ببرند و خود را با زمانه همآهنگ و همطراز کنند کار سختی در پیش نیست؛ تنها باید دگم ها و عقاید قدیمی اشان را بدور انداخته این عقاید را بپذیرند. وگرنه میتوانند همچنان در گذشته سیر بکنند، و مسلماً نه خود راه به جائی خواهند برد و نه دنباله روان خود را به جائی خواهند رساند.
از جانب دیگر اگر آواز آزادی و دمکراسی ووو را سر میدهیم باید بعد از بدست گیری حکومت به افراد رژیم کنونی که بسیار زیاد هم هستند اجازه فعالیت سیاسی بدهیم و در واقع رای گیری آزاد برگزار کنیم و از کجا معلوم که دوباره همین ها قدرت را بدست نگیرند. پس تمام راهی که چنان اپوزیسیون انعطاف ناپذیر، خشک مغز و قدرت طلبی طی میکند که حاضر به همکاری با سلطه گران خارجی میباشد از بیخ و بن و از ابتدا و اساس غلط است و بار کجی است که بمقصد نمیرسد و راهی است که سر از ترکستان در میآورد.
اگر میخواهیم بعنوان اپوزیسیون کنونی در آینده در حکومت دارای نقشی بشویم پس چه بهتر کشوری باشد که از لحاظ علم و ثروت و سایر نکاتی که نامبرده شد در رتبه خوبی باشد و نه کشوری مخروبه. پس باید با روشهای رفرمیستی، صلح جویانه، انسانی و صبورانه در پی پیشبرد و توسعه کشور بود.
جنبش روشنفکری – ایران تسلط نیروهای جنگ های الکترونیکی ایران بر ارتش و سازمان جاسوسی آمریکا را به کلیه ایرانیان و سایر ملل آزادیخواه جهان تبریک میگوید.
آذر 1390 دسامبر 2011
جنبش روشنفکری – ایران