نوام چومسکي و کوباني


چرا صهیونیستهائی مانند چومسکی پس از چند ماه سکوت اکنون آنهم فقط  از کوبانی دفاع می کنند.

چند ماهی است که عراق بواسطه حرکات داعش بهم ریخته است. تقریبا ً تمامی دست اندرکاران سیاست می دانند که آنچه در این چند دهه اخیر در منطقه خاورمیانه تا افغانستان می گذرد نتیجه سیاستهای جهان خوارانه صهیونیسم جهانی است.

دلیل شروع حرکات داعش در عراق نیز شکست سیاستهای اسرائیل در سوریه بود که آن نیز جزئی از سیاست جهانی صهیونیسم بود. نیروئی که تمام شمال آفریقا را هم تحت عنوان کاذب بهار عربی بهم ریخت.

اما چرا این سیاست نظامی در سوریه متوقف شد؟

دلیلش کاملا ً واضح است: حمایت مستقیم ایران و پس از آن روسیه و چین که نمی خواستند صهیونیستها قدرت مطلق جهان بشوند. زیرا قدم بعدی پس از شکست سوریه حزب الله و پس از آن ایران بود که در نتیجه اسرائیل با روسیه هم مرز می شد وآنگاه امکان سلطه بر روسیه و در نتیجه تنها شدن چین و سلطه بر آن نیز مهیا می شد.

بیشتر از 10 سال پیش زمانیکه غرب برای شکستن کمر ایران و سوریه طرح می ریخت جنبش روشنفکری – ایران در مقاله ای نوشت که تنها راه برای این دو کشور انعقاد قرارداد نظامی مشترک در حمایت از یکدیگر است. آنها نیز به سرعت زیاد چنین کاری را انجام دادند در نتیجه راه برای حمله به سوریه و ایران سخت شد و تا جنایتی به نام بهار عربی به تعویق افتاد.

توقف طرح های بلند پروازانه صهیونیسم جهانی در سوریه باعث گردید تا آنها سیاست دیگری را در پیش بگیرند یعنی اینکه ایران را از طریق دیگری وارد جنگ بکنند.

اسرائیل که در سوریه شکست خورده بود داعش را به عراق کشید یکی از اهداف این بود که ایران در جهت دفاع از حکومت عراق ( و شیعیان جنوب) وارد جنگ مستقیم با داعش بشود و آنها این جنگ را جنگ سنی و شیعه در جهان مطرح بکنند، و در نتیجه عربستان، قطر و اردن و چند کشور مسلمان دیگر( که بیشتر آنها به کشورهای مسلمان ِ صهیونیست تبدیل شده اند) وارد جنگ با ایران بشوند و درنتیجه ایران درگیر یک جنگ تمام عیار بشود. ورود ایران به چنین جنگی باعث می گردید تا جبهه سوریه را خالی بکند. در نتیجه سوریه به دست صهیونیستها می افتاد و پس از آن نیز کار حزب الله یک سره می شد. در نهایت ایران نیز تحت فشار جنگ و اقتصاد آسیب دیده به سختی ضربه میدید و بالاخره یا باید نوکری صهیونیست را می پذیرفت و یا شاید حتی تجزیه می شد.

از زمان شروع حرکات داعش، ایران فقط به کمک بغداد و حکومت مرکزی رفت و با فتوای آیت الله سیستانی، شروع به سازماندهی نیروهای مردمی کرد. از همان ابتدا معلوم بود که این سازماندهی چند ماهی به طول خواهد کشید و کاملا انتظار آن می رفت که بعد از این مدت عملیات دولت مرکزی عراق برعلیه داعش با سازماندهی منظم پیش برود.

پس از این چند ماه، اکنون مدتی است که نیروهای دولت مرکزی عراق موفق به شکست دادن داعش و بازپس گیری بعضی مناطق گردیده و این کار هر روز شکل دقیق تر و کامل تری می گیرد؛ همچنین نیروهای نظامی آن  با تجربه تر و کارآزموده تر و شجاع تر می شوند.

از طرفی اختلافات میان کشورهای حامی اسرائیل مانند ترکیه با اسرائیل بالا گرفته ومسائل درونی آنها ( تمامی کشورهای غربی با یکدیگر و اسرائیل و ترکیه وشیخ نشینهای منطقه) به مرحله ای رسیده که شکاف بزرگی میان آنها ایجاد کرده است.

ترکیه به عنوان یک عضو مهم ناتو در منطقه  با مشکلات بسیار عظیم درونی ( مسائل درونی ترکیه آنقدر پیچیده است که معلوم نیست قدرت واقعی در آن کشور، اسرائیل است یا آمریکا یا مسلمانان آنجا و یا…) و مشکلات بیرونی ( با غرب و اسرائیل و…) روبروست. ترکیه نهایتا ً مجبور شد، به نیروهای پیشمرگه (کردهای ساکن عراق) اجازه بدهد وارد کوبانی بشوند. از این مرحله بود که کاملا ً دست داعش از تصرف کوبانی کوتاه شد و دیگر هیچ امیدی برای تصرف آن را نداشت و فشار نیروهای دولتی از جنوب نیز مزید  برعلت شد.

از جانبی شکافی نیز میان داعش با اسرائیل پیدا شد و آنها دیگر پیروی کامل از دستورات مستقیم و غیر مستقیم صهیونیستها را کنار گذاشتند.

خواست عراق متحد نیز در میان بسیاری از اهل سنت شدت گرفت.

در نتیجه کار به جائی رسید که داستان به جای جنگ شیعه و سنی به طرفی کشیده شد که داعش بسیاری از سنی ها را نیز قتل عام کرد و این چیزی نبود که خواسته صهیونیسم جهانی و طرفداران مسلمانش ( شیوخ مسلمان صهیونیست) باشد و تمامی داستان چرخید.

به این مسئله باید مشکل کردهای یهودی ساکن عراق را نیز اضافه کرد. پس از سقوط صدام حسین، کردهای یهودی به سرعت به اقلیم کردستان آمدند و بهترین زمین ها، منازل و… را به کمترین قیمت خریدند. زیرا در آن زمان قیمتها بسیار سقوط کرده بود همچنین اینها از اسرائیل می آمدند و پول داشتند. مهمتراینکه دولت اسرائیل به آنها وام می داد تا چنین کاری را به بهترین شکل ممکن انجام بدهند. پس از مدتی آنها سیستم اقلیم کردستان را بهم زدند و آنجا را پر کردند از کاباره و … بطوریکه همانند چنین اماکنی در ترکیه ( سواحل زیبای تفریحی و… ) محلی برای عیش و نوش و در عین حال جاسوسی، تبادلات اطلاعات جاسوسی و استخدام جاسوس  شد. مسلمانان می دیدند برای کارهای اسلامی خود همیشه با سد و درهای بسته روبرو می شوند ولی برای ایجاد اماکن به اصطلاح فساد هیچ ممنوعیتی نیست بلکه به سادگی به آنها بهترین وام های بانکی هم داده می شود. مسلمانان از این مسئله رنج می بردند و آن را در ذهن خود داشتند ودارند. پس اسرائیل و یهودیان صهیونیست برای اینکه  در این شرایط ایجاد شده و در آینده نزدیک ورق برعلیه آنها برنگردد و مردم خشمگین از اعمال نامبرده توسط آنها دست به اقدامات تلافی جویانه نزنند، فکر کردند آلترناتیو به اصطلاح صلح و حمایت جهانی از کوبانی را  براه بیندازند.

از این مرحله است که اسرائیل دست به تاکتیک جدیدی زد تا باز هم یک عده از عوامل خود را بعنوان صلح طلبان وارد کند تا در نتیجه پرچم صلح و این حرکات دروغین در دست خودش باشد.

آنها بارها در تمام کشورهای جهان اپوزیسیون سازی کرده اند و اکنون نیز می خواهند این بازی را به دست بگیرند. بهمین دلیل صهیونیست معروف نوام چومسکی را که چهره زیر نقاب دارد را بهمراه چند صهیونیست دیگر و چند تنی که دانشی از سیاست و حیله های این قدرت جهانی ندارند و به سادگی بازیچه می شوند را علم کرد و در حالیکه دیگر نیازی به این شعارها نبود و دیگر آن دوران بحران و نیاز واقعی کوبانی و سایر کردان و آوارگاه عراق گذشته است به ظاهر یکباره از خواب بیدار میشوند و اعلام دفاع جهانی از کوبانی می کنند و خواستار تظاهرات در تمام جهان در روز شنبه 1 نوامبر میشوند.

نکته جالب توجه این است که این حمایت موذیادنه و غیر واقعی شامل مسائل بیشتری نمی شود بلکه  تنها شامل کوبانی است آن هم در شرایطی که دیگر نیازی به چنین حمایت و اعلامیه ای نبود.

متاسفانه تا قدرت تبلیغاتی و رسانه ای جهانی در دست این جنایتکارن است به سادگی می توانند تعداد زیادی از مردم را فریب بدهند.

در سیاست متداوم وسیستماتیک تبلیغاتی با مشغول کردن مردم به چیزهای ساده و بی ارزش یک نوع بسیار قوی شستشوی مغزی صورت می گیرد که توسط سازمانها و موسسات علمی مختلفی که این قدرت جهانی ایجاد کرده است به مرحله تحقیق و برنامه ریزی رسیده و به اجرا در می آید.

نتیجه:

برای فرار از جنگ در منطقه و توسعه باید چند کار صورت بگیرد:

1- ایران بطور رسمی عضو کنفرانس شانگهای بشود.

2- کنفرانس شانگهای یک اتحادیه کامل نظامی در دفاع از اعضایش ایجاد کند تا در صورت هرگونه تهدید و یا عملیات نظامی همه آنها به حمایت از یکدیگر برخیزند.

3- ایجاد یک بانک جهانی مستقل توسط کنفرانس شانگهای. بانکی که با سیستم تبادلات ارزی  بانک های غربی که تماما ً زیر سلطه یهودیان صهیونیست میباشد متفاوت باشد و آنها بتوانند مبادلات خود با یکدیگر و سایر کشورها را مستقلا ً و بدون نیاز به بانک های غربی انجام بدهند.

4- کشورهای منطقه تلاش کنند تا با یکدیگر صلح کنند و از جنگ به پرهیزند. که البته این یکی بواسطه آنکه پولهای شیوخ عرب در بانک های غربی بلوکه شده و زیر کنترل صهیونیستهاست منوط به آن است که آن 3 فاکتور پیش گفته به اجرا در آید. زیرا در آن صورت دیگر هیچ امیدی برای صهیونیستها جهت ایجاد جنگ با ایران برایشان باقی نمی ماند و همکاری کشورهای همسایه با ایران را نمی توانند با تهدید نظامی پاسخ بدهند، و یا پولهای شیوخ را بزور تهدید به حمله نظامی و ایجاد تفرقه و جنگ داخلی بالا بکشند.

غرب به رهبری آمریکا اکنون درگیر مشکلات زیادی است. مخصوصا ً آمریکا بواسطه این چند دهه جنگ های فرسایشی با مشکلات زیادی روبرو است که در نتیجه ضروری است تا ایران در مذاکرات اتمی خود بیش از حد لزوم کوتاه نیاید و دست آوردهای علمی خود را به بهای نازل نفروشد و همه چیز را برباد ندهد. اتحاد سریع با کنفرانس شانگهای و همراه داشتن پشتیبانی این هم پیمانان نقطه قوت دیگری در مذاکرات خواهد بود.

نوامبر 2014     آبان 1393

جنبش روشنفکری – ایران

info@intellectualism-movement-iran.com

www.intellectualism-movement-iran.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *