ايران بايد دارای سلاح اتمی بشود


ایران باید دارای سلاح اتمی بشود

اخیرا دوباره غرب و اسرائیل بازی  یا نظر سنجی درباره جنگ یا حمله به ایران را شروع کرده اند. هرچند پاسخ  این بازی قدیمی سالها پیش داده شده ولی جائی برای اضافه کردن چند نکته وجود دارد.

آنچه پیشتر نوشته شده بود حاکی از عدم توانائی غرب در حمله نظامی به ایران و در کنار آن سایر مسائل سیاسی و اقتصادی جهان بود که خلاصه آن چنین است:

غرب برای  حمله نظامی نمیتواند تنها به بمباران چند نکته اکتفا بکند زیرا ایران پاسخ آن را بصورت وسیع خواهد داد و در نتیجه جنگ فراگیر خواهد شد و از آنجائیکه آمریکا امکان نزدیک شدن یا ورود به ایران را ندارد باید  روی نیروهای مزدور ایرانی حساب بکند؛ لیکن آنها آنچنان نیستند که بتوانند در ایران عملیات نظامی قابل توجهی انجام بدهند در نتیجه علیرغم تمامی جنگ و جدلهای داخلی نهایتاً توسط رژیم و مردمی که نمیخواهند وطن اشان بدست اجانب بیفتد سرکوب میشوند.

دیگر اینکه هدف آمریکا و اسرائیل از این جنگ تسلط  بر منابع نفتی ایران است زیرا این تنها مانع جدی بر سر راه تسلط بر منابع نفتی منطقه میباشد. هم اکنون کشورهای عربی ضعیف مانند عربستان، کویت، اردن و چند کشور دیگر در اختیار آنهاست در نتیجه با تسلط بر ایران کشورهای دیگری  مانند سوریه و لبنان نیز بزانو در میآیند و نهایت اینکه تمامی منطقه زیر سلطه یهودیان صهیونیست در میاید و آنها به وعده ساختگی عهد عتیق میرسند. زمانیکه به این مرحله رسیدند با دست گذاری بر بزرگترین منابع نفتی و گازی جهان سایرین را  نیز بزانو در میآورند و دیگری قدرتی برای روسیه و چین جهت مقابله با آنها باقی نمیماند. پس با این حساب باید متوجه شد که این دو کشور قدرتمند یعنی روسیه و چین و مسلما در کنار آنها هند و پاکستان اتمی  نمیخواهند که کمر ایران بشکند زیرا کمر آنها نیز خواهد شکست. در نتیجه اگر جنگی رخ بدهد و از مراحل ساده و استفاده از سلاح های متعارف خارج شود آنگاه بمب اتمی نیز در اختیار ایران قرار خواهد گرفت؛ درک این مسئله ساده است همچنانکه دیده میشود در جنگهای ساده در مناطقی که اسلحه ای وجود ندارد مرحله به مرحله سلاح های پیشرفته تر  پیدا میشوند و اسلحه از نان فراتر میشود.

در خصوص چنان جنگی با ایران که سرنوشت قدرت در جهان را رقم خواهد زد پیدا شدن بمب اتمی برای ایران امری بسیار طبیعی، ساده و پیش پا افتاده خواهد بود.

جنبش روشنفکری ایران  بسیاری از مسائل  نظامی- سیاسی  در بررسی چگونگی ضعف غرب در حمله به ایران را سالها پیش نوشته است و ضرورتی بر تکرار مکرارات نمی بیند و علاقمندان را بخواندن آنها در سایت جنبش ارجاع میدهد.

نقش دین در این معادلات

ایران در حال حاضر مرکز تشیع علوی در جهان است و در صورتیکه حمله ای جدی به ایران صورت بگیرد مسلما سایر شیعیان جهان نیز به حمایت بر میخیزند و چون حمایت ایران را هم دارند بنابراین در تمامی کشورهائیکه شیعیان وجود دارند حرکات نظامی برعلیه آمریکا، اروپا و اسرائیل صورت خواهد گرفت. این کشورها از غرب آفریقا تا تمامی خاورمیانه تا پاکستان و هند و تا اندونزی را در بر میگیرد؛ حتی آن کشورهائی را هم که در صد اندکی مسلمان دارند بحرکت در میآورند.  در این میان تنها مسلمانان شیعه بر نمیخیزند بلکه تمامی مسلمانانی را که از جور و ستم و تحقیری که توسط غرب و یهودیان صهیونست به ستوه آمده اند و بدنبال راهی برای نشان دادن این تنفر هستند وارد عمل میکند.

کافیست تا در همین کشورها به منافع و نیروهای نظامی و غیر نظامی این کشورها حمله و سوء قصد جانی بشود. حتی اگر تعدادی هرچند اندک و انگشت شمار از این نیروهای غیر نظامی که با عناوین مختلف در این کشورها هستند مورد سوء قصد قرار بگیرند بناچار آنها مجبور به ترک این کشورها خواهند شد در نتیجه تمامی پروژهای صنعتی، اقتصادی، تجاری، ساختمانی، نظامی، امنیتی ووو متوقف خواهند شد و در نتیجه نه تنها پروژه حمله به ایران با شکست نظامی روبرو میشود بلکه شکست عظیمی برای تمام پروژه هائی که نامبرده شد دامن غرب و اسرائیل را خواهد گرفت و در کنار آن دولتهای اسلامی ای هم که با غرب همکاری کرده اند زیر ضرب میروند.

غرب نیز که با بحران شدید اقتصادی روبرو ست به ورشکستگی کامل میرسد و کاملا بزانو در میآید.

این جنگ پایان کشوری بنام اسرائیل را رقم خواهد زد.

راه قدرتمند شدن ایران اقتصادی، سیاسی یا نظامی است؟

برای قدرتمند شدن ِ کشورهائی مانند ایران، در عصر حاضر چه راه حل هائی وجود دارد؟

آنانیکه تاریخ جهان و مخصوصاً منطقه ما را که دارای تاریخ واقعی وقدیمی است  با دقت بخوانند

می بینند که همواره در طول تاریخ  دسته ای از اقوام بدلائلی قدرت میگرفتند و خود جایگزین قدرت قبلی میشدند. البته این قوی شدن زمانی کار ساز بود که آنانیکه در قدرت بودند ضعیف میشدند. نیروی جدید چنانچه از شرایط مناسب درونی و بیرونی برخوردار میشد میتوانست به قدرت تمام منطقه که قسمت بزرگی از جهان را شامل میشد تبدیل شود یعنی قدرتی جهانی بشود.

اما سازماندهی سیاسی حکومتها و تجهیزات نظامی و مخصوصا شیوه جاسوسی و کنترل مردمان و بسیاری  نکات ریز و درشت دیگر در آن زمانها با زمان حال بسیار متفاوت است.  پس برای اینکه کشوری مانند ایران بتواند جای قدرتهای بزرگ اروپائی و یا آمریکا را بگیرد و یا حداقل همپای آنها بشود راه و روش ها با آن دوران متفاوت است.

نقش بانک ها و حامیان نظامی اشان

اکنون بانک ها در جهان کنترل مالی را در اختیار دارند. بانک ها بیشتر خصوصی و در اختیار نیروهای خاصی هستند که اکثراً یهودیان صهیونیست میباشند.  ولیکن این بانکها برای  ظلم و ستمی که بر جهان و حتی مردمان خودشان اعمال میکنند نیازمند پشتوانه نظامی برای مسائل خارج از کشور، و سازمانهای جاسوسی و نیروهای سرکوبگر برای داخل و خارج هستند.

برای روشن شدن مسئله از مثال هائی استفاده میشود.

شیوخ عربستان سعودی درآمدهای نفتی و غیر نفتی خود را در بانکهای آمریکا ذخیره کرده بودند که بالغ بر 1000 میلیارد دلار میشد. چند سال پیش بدلائلی آنها میخواستند پولهایشان را از بانکهای آمریکائی خارج کنند ولی باعکس العمل دولت آمریکا روبرو شدند. این ممانعت و اینکه آنها نتوانستند به پولهای خود دسترسی پیدا کنند غارت نوین  قرن 21  است. چنانچه این پولها از بانکهای آمریکا خارج میشد دیگر هیچ پولی در بانکها باقی نمیماند و شاید اساساً این مقدار پول در بانکها نبود. بهر حال اندکی بعد بانکهای آمریکا یکی یکی اعلام ورشکستگی کردند که در نتیجه پولهای این آقایان شیوخ که شیران بی یال و دم کوپالی بیش نیستند بر باد رفت.

موضوع قذافی نیز ظاهراً همین بود. او اعلام کرده بود که میخواهد پولهایش یا پولهای لیبی را از بانکهای اروپا و آمریکا خارج و به بانکهای چین بسپارد که در نتیجه با لشگر کشی روبرو شد.

در زمان پیش از انقلاب  نیز پولهای فروش نفت ایران در بانکهای آمریکائی میماند و بهمین دلیل بعد از انقلاب آنها را به ایران پس ندادند و به بهانه های مختلف از آنها برداشت کردند و بین خودشان تقسیم کردند. و درنتیجه تمام پولهای صادرات نفتی ایران برباد رفت و در واقع بنوعی نفت مجانی صادر شد.

حال سئوال اینجاست که چرا پول فروش نفت را به این کشورها نمیدهند و در بانکهای آمریکا نگه میدارند و چگونه است که این کشورها نمیتوانند مطالبه پولهای خود را بکنند؟

پاسخ قسمت اول سئوال اینست که اینها سیستمی را در جهان حاکم کرده اند بنام سیستم بانکی که در بالا بدان اشاره رفت. در این سیستم بانکی وقتی نفتی میخرند بجای پرداخت پول میگویند پول را به حساب شما در فلان بانک آمریکائی ریختیم و در نتیجه پولی بصورت اسکناس چاپ شده رسمی توسط صندوق های پول به این کشورها داده نمیشود. در مقابل وقتی این کشورها از سایرین خریدی میکنند از این حساب برداشت میشود. در نتیجه فقط ارقام است که جابجا میشود و نه پول یا طلا به جای اجناس فروخته شده.

به قسمت دوم میرسیم؛ اگر این کشورها بخواهند از این مسئله سرپیچی بکنند و پولشان را نقد بخواهند یا بخواهند در بانک دیگری بغیر از بانکهای اروپائی و آمریکائی بگذارند چه میشود؟  آنگاه است که دخالتهای سیاسی و قدرت نظامی چهره مینمایند همانطور که در مورد قذافی و عربستان عمل شد.

با این حساب بهتر است همیشه بدهکار بود.

با این توضیحات مختصر به سئوال اولیه میرسیم اینکه راه پیشرفت ایران کدام است؟ با توجه به قدرت مالی و کنترلی که بر بانکها اعمال میشود و صاحبان آنها از حاکمان پشت پرده کشورهای اروپائی و آمریکا میباشند در نتیجه اجازه اینکه کشوری سوای این دسته کشورها و قدرتهای وابسته،  بخواهد بواسطه ثروت بقدرت برسد امری غیر محال خواهد بود و بسادگی و بواسطه قدرت نظامی نه تنها پولهایش را هر زمان که بخواهند بالا میکشند بلکه با بهانه های دروغین دمکراسی و آزادی و حقوق بشر آن کشور را به خاک و خون میشکند تا همه چیز در پرده ابهام قرار بگیرد و ضمن اینکه مال مردم را بالامیکشند خود را هم منجی نشان بدهند.

در نتیجه تنها یک راه میماند اینکه این کشورها از نظر نظامی قوی بشوند و این نیز از عهده هر کشوری برنمیآید.

از 20 سال پیش که جنبش روشنفکری ایران پایه گذاری شد اساس تمامی پیشرفتهای بشری را در علم ارزیابی کرد. دولت ایران به این صحبت ها توجه نمود و برنامه گسترش دانشگاهها را در دستور کار خود قرار داد. همین امر باعث گردید تا اکنون ایران بتواند به سطح نسبتاً خوبی از علم و تجهیزات نظامی دست یابد که بتواند از خود دفاع بکند. اما برای اینکه به قدرتی تبدیل شود که دست درازی بدان سایر کشورها را به وحشت بیندازد نیاز به اسلحه ای دارد که قدرت تهاجمی قوی داشته باشد و این چیزی نیست بغیر از بمب اتمی.

نباید گذاشت فقط  کشور ما مورد تهاجم و کشتار قرار بگیرد بلکه باید به همانگونه پاسخ داد.

حمله به کشور باید با حمله به کشور حمله کننده پاسخ داده بشود.

اگر کشورهای تهدید کننده بدانند که حمله آنها و کشتار مردمان بیگناه و صلح طلب ما و یا هر کشور دیگری با حمله متقابل روبرو میشود آنگاه مغزشان بکار میافتد و دیگر رجز خوانی نمیکنند.

شاید سلاح های شیمیائی و میکروبی بتوانند در مقیاس وسیع در حد بمب اتمی برای کشتن انسانها خطرناک باشند ولی توان بمب اتمی زمانی روشن میشود که مثلا بخواهند با زیردریائی های دارای بمب های اتمی برخورد کنند. از آنجائیکه آنها زیر دریا هستند میتوانند از نقاط بسیار دور موشکهای خود را با خیال راحت شلیک کنند و از خطر بمب های شیمیائی و میکروبی بر حذر باشند، ولی از خطر انفجار بمب اتمی در امان نخواهند بود. حتی اگر تصور بر این باشد که آمریکا صدها بمب اتمی دارد و میتواند ده ها بار ایران را زیر و رو بکند ولی باید متوجه بود که محاسبات در جنگ های اتمی چنین نیست زیرا کافیست تعداد انگشت شماری بمب اتمی ایران به چند شهر آمریکا مثل نیویورک  و لس انجلس اصابت کند آنگاه آمریکا نیز نخواهد توانست این خسارت را جبران بکند و این فاجعه دامن تمام جهان را برای قرن ها خواهد گرفت. پس دیده میشود بمب اتمی یعنی قدرت و صلح میآورد.

قصد بررسی کامل مسائل نظامی در میان نیست بلکه همین مختصر نیز میتواند برای کسانیکه کمترین دانش نظامی را داشته باشند روشن کند که وقتی کشوری به بمب اتمی دست یافت دیگر نمیتوان آن را به بازی گرفت و هرزمان تهدید به حمله نظامی کرد و یا ثروتش را غارت کرد.

کشور چین چنین راهی را رفت؛ سالیان دراز تحت فشار و تحریم و بیشترین مشکلات سر کرد ولی در نهایت پیروز شد.

هند و پاکستان نیز سالها بر سر کشمیر با یکدیگر جنگیدند ولی آنگاه که پاکستان نیز همانند هند به بمب اتمی دست یافت ترس از جنگ اتمی صلح را میان آنها برقرار کرد.

زمان خروج ایران از آژانس بین المللی انرژی اتمی فرارسیده است

با توجه باینکه تحریم های اعمالی غرب بر ایران به مراحل خطرناکی نزدیک میشود و ادامه آن میتواند ضرباتی شدید بر کلیت وضعیت کشور وارد کند بنابراین دلیلی برای ادامه کار با آژانس بین المللی انرژی اتمی باقی نمیماند و بهتر است ایران از آژانس و معاهداتش بیرون بیاید تا همانند اسرائیل و پاکستان بسادگی به تحقیقات علمی خود در زمینه های مختلف انرژی اتمی و حتی ساختن بمب اتمی بپردازد و به اینکار خود نیز سرعتی بسیار بدهد تا پیش از اینکه آنها بخود بیایند بمب های خود را در اختیار داشته باشد.

ایران باید این تهدیدها را دلیل خروج خود ودست یابی به سلاح اتمی قرار بدهد. قرار نیست که آنها ما را تهدید به قتل عام بکنند و ما بزدلانه به التماس بیفتیم. حق با ماست، تعدادی کشورهای ظالم و غارتگر دارای سلاح اتمی ما را تهدید به مرگ و فقر و فلاکت میکنند پس ما باید قوی شویم و به همان سلاح ها مسلح شویم.

از آنجائیکه غرب و کشورهای دارای بمب اتمی نه تنها اقدامی برای برچیدن سلاح های اتمی خود نکرده اند بلکه حتی آن را متوقف نیز نکرده و به گسترش کمی و کیفی آنها میپردازند شرط باز گشت را کم کردن سلاح های آنها و نظارت ناظران ایرانی در کنترل آنها قرار بدهد.

نتیجه: نه تنها آمریکا، اروپا و اسرائیل نمیخواهند ایران اتمی بشود بلکه از جانبی میدانند که حتی در شرایط فعلی ایران نیز آنها توان حمله نظامی به ایران را ندارند پس چرا دائماً از جنگ و حمله نظامی حرف میزنند.  یک دلیل ساده و محکم آن است که میخواهند با ایجاد ترس در میان کشورهای بی عرضه ای مانند عربستان، امارات و اردن اسلحه های کهنه خود را بفروشند تا هم پولی بدست بیاورند و هم انبارهایشان خالی بشود.

باید قوی بود وگرنه در این دنیای ضعیف کش ِ بیرحم، ضعفا راه به جائی نمیبرند و زیر پای ستمگران قدرتمند له میشوند.  پس ایران نیز باید صاحب بمب اتمی بشود تا به پیشرفت خود و صلح جهانی کمک بکند.

                                        23   آبان 1390     14 نوامبر 2011

                                               جنبش روشنفکری – ایران

Info@intellectualism-movement-iran.com

www.intellectualism-movement-iran.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *